!شعارهای شیرین و واقعیت های تلخ
رسانه هاي ايراني در مهاجرت و آنچه منتشر مي كنند و نمي كنند، منبع بسيار مناسبي براي آنهاست كه مي خواهند، امروز يا فردا، تاريخ مهاجران ايراني در دو سه دهه اخير را بررسي كنند. ورسانه هاي فارسي زبان كانادا از مهمترين اين منابع اند
سال هاست كه هرهفته چيزي در حدود هزار صفحه نشريه فارسي زبان فقط در شهر تورنتو چاپ و به رايگان در فروشگاه ها و رستوران ها و مكان هايي كه ايراني ها در رفت و آمدند گذاشته مي شود و معمولا جمعه ها و شنبه ها همه ِ ايراني هایی كه در اطراف اين مكان ها گذر مي كنند را مي بينيد كه هفت هشت نشريه را زير بغل زده اند و مي روند تا ساعاتي را با ورق زدن اين حدود هزار صفحه بگذرانند
سال هاست كه هرهفته چيزي در حدود هزار صفحه نشريه فارسي زبان فقط در شهر تورنتو چاپ و به رايگان در فروشگاه ها و رستوران ها و مكان هايي كه ايراني ها در رفت و آمدند گذاشته مي شود و معمولا جمعه ها و شنبه ها همه ِ ايراني هایی كه در اطراف اين مكان ها گذر مي كنند را مي بينيد كه هفت هشت نشريه را زير بغل زده اند و مي روند تا ساعاتي را با ورق زدن اين حدود هزار صفحه بگذرانند
دو سه تا از اين نشريه ها تكليف خود را از آغاز روشن كرده اند و با انتخاب راه و روشي كه نه كاري به سياست دارد و نه به زندگي و مسايل مهاجران، مخاطبان خود را دارند و نشریاتی سرگرم کننده اند و ايرادي هم به آنها وارد نيست، چون ادعايي هم ندارند. دو سه تای دیگر از این نشریات فقط کارشان استفاده از نوشته های فارسی در اینترنت (خبر و گزارش و مصاحبه و مقاله های اغلب غیر سیاسی) و مطالب سرگرم کننده است و انصافا ادعای زیادی هم نه در مقوله "روشنفکری" و نه در زمینه ِ روزنامه نگاری ندارند و به دشواری کسب و کار نشر را ادامه می دهند. دو سه تای دیگر هم هستند که نشریاتی "سیاسی- فرهنگی- اجتماعی- ادبی- هنری و غیره" اند، که به مسایل کانادا و ایرانی های مهاجر هم می پردازند
از آنجا که همه ِ این نشریات رایگان اند و همه ِ مخارج تهیه و چاپ و توزیع باید از طریق آگهی های تجاری تامین شود، طبیعی ست که توجه به وظیفه اطلاع رسانی و آگاهی بخشی و انعکاس مسایل مخاطبان برای صاحبان رسانه ها در درجه چندم اهمیت قرار می گیرد و واقعیت برهنه ِ مخارج چاپ و توزیع حکم می کند نخست نظر مستقیم یا غیر مستقیم صاحب آگهی (تجاری و غیر تجاری) تامین شود
نمونه بسیار آشکار این وضع را در رسانه های فارسی زبان این هفته تورنتو به خوبی می توان مشاهده کرد
بیش از ده روز است که ماجرای روش تقسیم بودجه ای از طرف دولت لیبرال انتاریو به تعدادی از نهادهای فرهنگی - اجتماعی مهاجران ساکن در این استان موضوع اصلی رسانه های کانادایی ست و بویژه روند اهدای 200 هزار دلار از این بودجه به یک نهاد ایرانی از همه بحث انگیزترشده و و اپوزیسیون راست و چپ پارلمان دولت را متهم می کنند که این بودجه را به دلیل روابط ،بسیار دوستانه ای که با اعضای هیئت مدیره ایرانی این نهاد، که یکی از آنها کاندیدای حزب لیبرال در انتخابات آینده انتاریو هم هست داده شده و خلاصه بحث و جدل بسیار بالا گرفته
در این میان طبیعی ترین انتظاری که می شد از رسانه های فارسی زبان تورنتو داشت این بود که همه یا دست کم بخشی از مطالبی که در رسانه های کانادایی در باره این موضوع منتشر شده را به اطلاع ایرانیان برسانند، حتی اگر "نمی خواهند" یا "نمی توانند" تفسیری یا اظهار نظری را به دلیل" محضوریت" های قابل درک به چاپ برسانند
به غیر از نشریاتی که کاری به این کارها ندارند، یکی، در یادداشت کوتاهی که به نظر می رسد یادداشت سردبیر باشد، با اشاره به آنچه که در روزنامه ای کانادایی نوشته شده می نویسد: "...عده ای یک گرنت دولتی به مبلغ ناچیز 200 هزار دلار گرفته (صرفنظر از این که به چه نیتی گرفته اند) و عده ای دیگر چشم دیدن آنها را نداشتند و زیرآب آنها را زده اند. نه در مقام قضاوت هستم و نه صلاحیت آن را دارم و نه با این گروه ساخت و پاختی دارم و نه از این گرنت چیزی به من می رسد. ولی قرار نیست هر سازمانی که یک کمک دولتی گرفت به همه کس جوابگو باشد... ولی حتی اگر قصد بالا کشیدن آن را هم داشته باشند به حسودان چه...هر روز شاهد شایعه ی خبرهائی از سوء استفاده ها هستیم. این یکی هم از نوع ایرانیش به چه کسی برخواهد خورد." آن یکی، که بیشتر نگاه به مسائل کانادا دارد، دست کم دو مقاله را از خبر گزاری های کانادایی ترجمه کرده و به همراه متن انگلیسی به چاپ رسانده، و آن دیگری که "معتبر" تر است حتی یک سطر از این همه خبر و گزارش منتشر نکرده و انگار نه انگار
در این که محتوای هر رسانه ای را باید با توجه به امکانات و بضاعت ش سنجیدحرفی نیست. اما، وقتی مشاهده می کنی که در همین هفته آگهی تمام صفحه ای کاندیدای ایرانی تبار حزب لیبرال در تمام نشریات فارسی زبان تورنتو به چاپ رسیده، بیشتر می فهمی که "چشم پوشی" در انتشار خبرها و یا" تعریف و تمجیدها" برای چیست. اما، آدم می ماند فاصله میان این "محضوریت" ها، و آن "ژست ها" و شعارها برای "آزادی بیان" و "ایستادن"ِ نویسنده و روزنامه نگار در برابرقدرت های سیاسی و مالی در همه جای جهان را چگونه درک کند
1 comment:
پست بهنگامی بود. پایدار باشید.
Post a Comment