Wednesday, December 31, 2008

راه رفتن یا دویدن؟



سالهاست که یادگرفته ام برای فکر کردن باید راه بروم و برای به هیچ چیز فکر نکردن باید بدوم
در این آخرین ساعت های سال مانده ام حیران که راه بروم و به آنچه که گذشت و آنچه در راه است فکر کنم، یا بدوم و به هیچ چیز فکر نکنم؟

Thursday, December 18, 2008

برای آزادی بیان


ما امضا کنندگان ذیل، شرایط دستگیری حسین درخشان، یکی از سرشناس ترین بلاگرهای ایرانی، توسط مقامات ایران را به شدت نگران کننده می دانیم. ناپدید شدن، حبس در مکانی مجهول، عدم دسترسی به اعضای خانواده و وکلای مدافع، و اعلام نکردن اطلاعات شفاف در خصوص موارد اتهام احتمالی نامبرده همگی باعث نگرانی ما ست.
جامعه وبلاگ نویسان ایران یکی از فعال ترین و بزرگترین جوامع اینترنتی جهان است. از شهروندان معمولی تا رییس جمهور ایران، بسیاری به امر نوشتن در وبلاگهای مختلف مشغول اند. این وبلاگ نویسان دارای طیف وسیعی از عقاید و آرا هستند و نقش مهمی در مباحث اجتماعی، فرهنگی، و سیاسی ایفا می کنند.
متاسفانه ظرف سالهای اخیر، وبسایت ها و وبلاگهای متعددی به صورت منظم توسط مقامات ایران فیلتر شده و شماری از وبلاگ نویسان با آزار و حبس روبرو شده اند. بازداشت حسین درخشان تنها آخرین نمونه از این نوع برخوردها ست و به نظر می آید این اقدام در راستای ایجاد رعب و واداشتن وبلاگ نویسان به سکوت طراحی شده است.
مواضع حسین درخشان در خصوص تعدادی از کسانی که بدلیل عقایدشان زندانی شده اند باعث رنجش جامعه وبلاگ نویسان ایرانی بوده و همین موجب شده بسیاری از آنان از وی دوری بجویند. با اینهمه، این موضوع این حقیقت را نفی نمی کند که آزادی بیان حقی مقدس است و باید برای همه در نظر گرفته شود، نه فقط کسانی که با آنها موافقیم.
بنابرین، ما از این منظر، به طور اصولی شرایط دستگیری و بازداشت حسین درخشان را محکوم می کنیم و خواهان آزادی فوری او هستیم
In defense of free speech
We, the undersigned, view the circumstances surrounding the Iranian authorities' arrest of Hossein Derakhshan (hoder.com), one of the most prominent Iranian bloggers, as extremely worrying. Derakhshan's disappearance, detention at an unknown location, lack of access to his family and attorneys, and the authorities' failure to provide clear information about his potential charges is a source of concern for us.
The Iranian blogging community is one of the largest and most vibrant in the world. From ordinary citizens to the President, a diverse and large number of Iranians are engaged in blogging. These bloggers encompass a wide spectrum of views and perspectives, and they play a vital role in open discussions of social, cultural and political affairs.
Unfortunately, in recent years, numerous websites and blogs have been routinely blocked by the authorities, and some bloggers have been harassed or detained. Derakhshan's detention is but the latest episode in this ongoing saga and is being viewed as an attempt to silence and intimidate the blogging community as a whole.
Derakhshan's own position regarding a number of prisoners of conscience in Iran has been a source of contention among the blogging community and has caused many to distance themselves from him. This, however, doesn't change the fact that the freedom of expression is sacred for all not just the ones with whom we agree.
We therefore categorically condemn the circumstances surrounding Derakhshan's arrest and detention and demand his immediate release.
Arash Abadpourhttp://kamangir.net/
Niki Akhavanhttp://benevis-dige.blogspot.com/
Hossein Bagher Zadehhttp://www.iranian.com/bagherzadeh
Sanam Dolatshahihttp://www.khorshidkhanoom.com/
Mehdi Jamihttp://sibestaan.malakut.org/
Jahanshah Javidhttp://www.iranian.com/
Abdee Kalantarihttp://www.nilgoon.org
Sheema Kalbasihttp://www.zaneirani.blogspot.com/
Nazli Kamvarihttp://sibiltala.blogspot.com/
Nazy Kavianihttp://nazykaviani.blogspot.com/
Peyvand Khorsandihttp://soulbean.wordpress.com/
Nikahang Kowsarhttp://nikahang.blogspot.com/
Omid Memarianhttp://omidmemarian.blogspot.com/
Pedram Moallemianhttp://www.eyeranian.net/
Ali Moayedianhttp://payvand.com/
Ebrahim Nabavihttp://www.doomdam.com/
Masoome Naserihttp://www.mimnoon.com/
Khodadad Rezakhanihttp://www.vishistorica.com/
Leva Zandhttp://balootak.com/
New signatures
Mehrdad Aref-Adibhttp://www.aref-adib.com
Darius Kadivarhttp://www.iranian.com/main/blog/darius-kadivar
Foaad Khosmoodhttp://www.iranian.com/main/member/foaad-khosmood
Mehran Mehrafshanhttp://xseer.com/
Shahrnush Parsipurhttp://www.shahrnushparsipur.com/

Thursday, December 11, 2008

امان از بی وقتی

بی وقتی و شاید هم تنبلی اجازه نداده که این وبلاگ گرد و خاک گرفته مرتب و حتی گاه به گاه به روز بشه. دوستی گله می کرد و توصیه که دست کم می شه لینک برنامه های هفتگی که برای رادیو زمانه تهیه می کنم اینجا بگذارم تا در این برهوت چیزی پیدا بشه

هفته ای که گذشت گفت و گویی داشتم با داریوش افراسیابی، آهنگساز و گیتاریست صاحب نام ایرانی که متن گفت و گو و فایل صدا در اینجا است

و هفته ای پیش از آن با "سلی" خواننده پاپ سال های پیش از انقلاب و ترانه معروف "حمدی فیل" گپ و گفتی داشتم به مناسبت برنامه بزرگداشت او در شهر تورنتو که متن و صدای این گپ و گفت هم در اینجا است


Wednesday, November 26, 2008

شکنجه گری های زندگی

دارم به مادری فکر می کنم که امروز در غم مرگ جوان ِ دیگرش زار می گرید. سی سال است که هر دهه اش فرزند جوانی را به خاک سپرده است و خمیده تر و شکسته تر از پیش "زندگی" را و شب را و روز را سپری می کند. مرگ ِ فرزند دردناکترین ِ مرگ ها و خلاف ترین رفتار زندگی ست. شکنجه ای که گاه "زندگی" به غمخوارترین و نازک دل ترین آدم ها تحمیل می کند، در آنسوی تصور آدمی ست. و لابد مادر، در این لحظه ها سر ِ خواهر کوچک تر را در آغوش گرفته و خوددار و غم زده از او می خواهد شکرگزار باشد که هنوز سه فرزند دیگر دارد و به گوشش می خواند "خدا داده را خدا گرفته است"، تا بعد بغض هایش را آرام بر سر سجاده بترکاند. دارم فکر می کنم این مادر ِ داغدار، که روزهای خوش زندگی ش شمردنی ست، تا کجا قرار است "شکنجه" گرش را تاب آورد؟

Monday, May 12, 2008

گلهای خانگی

فرستادن گل از راه دور را هرگز دوست نداشته ام و برای کسی هم نفرستاده ام. تنها به این دلیل که فرستنده خود، گل را ندیده است و با نگاه هیچ مهری در آن ننهاده است، و گیرنده نیز گل را از دست کسی دریافت می کند که هیچ مهری به او ندارد
امروز به مناسبت روزی که نامش تولد است از دوستی گرانقدر و نازنین و از راهی دور چند تصویر از گلهایی دریافت کرده ام که خود کاشته و پرورانده و نهایت مهر و دوستی را در آنها ریخته است
این از آن نمونه هاست که جهان مجازی طراوتی بیش از جهان طبیعی پیدا می کند





Sunday, May 11, 2008

برای مادرها


به بهانه روز مادر، برای همه ِ مادرها، و مادری که روز مادر، مادر شده است


Wednesday, February 27, 2008

پس از سکوتی شش ماهه

از جمله عیب های برخی وبلاگ نویسانی مثل من که دیر به این عرصه پا گذاشته اند هم این است که به هر بهانه ای اگر حال و حوصله و فرصت نوشتن را نداشته باشند وقتی وقفه ای کوتاه پیش می آید به اصطلاح پشتشان باد می خورد و می شود اینکه یکباره شش ماه گذشته و چیزی در وبلاگ ننوشته نشده. اگرچه جاهای دیگر و به شکل های دیگر کار نوشتن ادامه داشته. شاید هم عنوان بالای صفحه است که چون حکم می کند این یادداشتها "گاه به گاه" است و نه با ریتمی زمانه ای. به هر صورت پوزشی عمیق بدهکارم به دوستانی که در مدت به این صفحه سری زدند و چراغ را خاموش دیده اند